English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8304 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
i went to fish U ماهی بگیرم
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Why should I take the blame? U چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
Where can I get butane gas? U کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hards U پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
idle balance U مانده راکد مانده غیرفعال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
retort residue U ته مانده یا پس مانده قرع
rinsing U پس مانده ابکشی پس مانده
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
quiescent U خاموش
mumchance U خاموش
uncommunicative U خاموش
h! U خاموش
off U خاموش
whist U خاموش
soundless U خاموش
hist U خاموش
extinguished U خاموش
on/off light U خاموش
silent U خاموش
on/off U خاموش
on-off button U خاموش
outed U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
out- U دستگاه خاموش
inextinguishable U خاموش نشدنی
out- U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
keep still U خاموش باش
extinction U خاموش سازی
quaker's meeting U انجمن خاموش
put out U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
stillest U خاموش ساکت
extinctive U خاموش کننده
stiller U خاموش ساکت
still U خاموش ساکت
extinguisher U خاموش کننده
quenchless U خاموش نشدنی
out U دستگاه خاموش
out U خاموش کردن
tight-lipped U کم حرف خاموش
dry up U خاموش شدن
dout U خاموش کردن
silencing U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
tacit U مقدر خاموش
suffocate U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
extinguishable U خاموش کردنی
silences U خاموش شدن
go out U خاموش شدن
tight lipped U کم حرف خاموش
reserved U خاموش کم حرف
silence U خاموش شدن
he did not open his lips U خاموش ماند
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
silenced U خاموش شدن
quenching U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
smothered U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
to snuff out U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
to keep silence U خاموش بودن
to keep silence U خاموش شدن
to hold one's tongue U خاموش شدن
to dry up U خاموش شدن
to burn out U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
smother U خاموش کردن
glumpy U خاموش وکدر
suffocated U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
turn-offs U خاموش کردن
silencer U خاموش کننده
turn off U خاموش کردن
silencers U خاموش کننده
suffocating U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
wearying U مانده
orts U پس مانده
oversize materials rejects U مانده
scrapped U ته مانده
residues U ته مانده
tailing U پس مانده
scrapping U ته مانده
offscourings U پس مانده
leavings U پس مانده
residual U مانده
dross U پس مانده
fag end U ته مانده
fag ends U ته مانده
leftovers U پس مانده
leftover U پس مانده
scraps U ته مانده
played out U مانده
riffraff U ته مانده
deposits U پس مانده
loose ends U ته مانده
deposit U پس مانده
loose end U ته مانده
remainder U مانده
residues U پس مانده
residue U پس مانده
residue U مانده
residues U مانده
recrementitious U پس مانده
scrap U ته مانده
remanent U پس مانده
remanence U مانده
weary U مانده
wearies U مانده
wearied U مانده
recrement U پس مانده
leavings U ته مانده
residue U ته مانده
draff U پس مانده
balances U مانده
refuse U پس مانده
heel tap U ته مانده
tailling U پس مانده
heels U پس مانده
heel U پس مانده
picking U پس مانده
silt U ته مانده
refusing U پس مانده
refuses U پس مانده
refused U پس مانده
scum U پس مانده
residve U پس مانده
balance U مانده
dreg U پس مانده
outworn U مانده
fordone U مانده
forwearied U مانده
forworn U مانده
knub U پس مانده
residual U ته مانده
snuff U خاموش سازی یافوت پف
turn off U خاموش کردن یاشدن
silencing U خاموش اتش قطع
silences U خاموش اتش قطع
quenched U خاموش کردن ترساندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quench U خاموش کردن ترساندن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
snuff U بافوت خاموش کردن
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
mum U سکوت شخص خاموش
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
turn-off U خاموش کردن یاشدن
silenced U خاموش اتش قطع
quenches U خاموش کردن ترساندن
mums U سکوت شخص خاموش
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
silence U خاموش اتش قطع
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
powering U خاموش کردن یک وسیله
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
powers U خاموش کردن یک وسیله
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
Recent search history Forum search
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
1she tried to get me to read regular books
1free chlorine residual
0چشمم به در موند تا خبری ازش بگیرم
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com